چهره او شبیه به ورژنی از بازار هفته گذشته بود؛ چراکه در دو روز پایانی هفته اتفاق خاصی رخ نداده بود که معاملهگران را برای حرکت رو به جلو قلقلک دهد. این یاس و ناامیدی چه در حجم و چه در قیمت بیشتر خود را نشان میدهد و عمق فاجعه جایی است که صدای کسی هم برای این وضعیت بلند نمیشود. این تفاوت بزرگ بین بازاری به عریض و طویلی بورس با 700 بنگاه ریز و درشت اقتصادی و صنف طلافروش است !! آنها با منطق یا بیمنطق در برابر دولت ایستادگی کردند و برای کسب و کار خود ارزش قائل شدند و از حق خود دفاع کردند و احتمالا نتیجه این اتحاد و ایستادگی را هم میگیرند اما مدیران ما به میز ریاست را چسبیده و روزه سکوت گرفتهاند ! ای کاش ذرهای از این عزم و جسارت در دل اهالی بورس و مدیران برخی از شرکتها و ارکان بازار هم دیده میشد.
بعد از آن رشد هیجانی 2 روزه ناشی از فروکش تنش بین ایران و اسرائیل و برگشتن دامنه نوسان به حالت نرمال، بورس 12 روز سیاه و تلخ را تجربه کرده و در شرایطی به شکل فرسایشی این بازدهی را از دست داده که در طیف وسیعی از سهام، افت قیمتها بیش از 10 تا 15 درصد بوده است ! البته در نیمه دوم بازار روز گذشته، فضا برای دقایقی مدیریت شد اما طبق روال عادی برنامه، یک نویز موقت در روند نزولی بود و لذا شاخص کل با افت نزدیک به 11 هزار واحدی تا ارتفاع دو میلیون و 208 هزار واحدی عقب نشست. ارزش معاملات به رقمی بالغ بر 3.3 همت رسید که نسبت به ارزش معاملات چهارشنبه هفته گذشته تغییر بااهمیتی نداشت و تراز نقدینگی حقیقیها منفی (خروج 300 میلیارد تومان) بود. گفتنی است، در بازار دیروز در حدود 80 درصد از نمادها سرخپوش بودند و با افت قیمت روبرو شدند.
به نظر برای خروج از این بحران اول باید بپذیریم که بازار در وضعیت بحرانی قرار دارد و در گام بعد در مسیر برنامهریزی برای خروج از بحران قرار بگیریم. البته مرحله اول برای ما و فعالین بازار روشن است اما گویا برای نهاد ناظر و سیاستگذار خیلی واضح و روشن نیست ! چراکه به هر جهت شاخص کل جهت تنظیم یک کارنامه روشن به شدت مهندسی میشود. به هر حال باید حرکتی انجام شود تا از این شرایط فاصله بگیریم. واگذار کردن همه چیز به زمان شاید مشکل را حل کند اما انرژی زیادی از بازار میکشد و این فرسایش عجیب همه را پیر و نابود میکند.
حجم معاملات از ابتدای سال تا امروز روند نزولی داشته و تازه این شرایط در فضایی رخ میدهد که به زودی انتشار گزارشهای 12 ماهه و سپس برگزاری مجامع را خواهیم داشت. روز گذشته آماری را میدیدیم که نشان میداد 13.5 درصد از ایرانیان در بازار کریپتوکارنسی فعالند، بیش از 12 میلیون ایرانی !! این مساله نشات گرفته از رفتار غیرمسئولانه دولت با بازار سرمایه و لجبازی با روح و روان و سرمایه مردم و در نهایت کشاندن تولید و اقتصاد به لبه پرتگاه است. به طور قطع چنانچه این حجم پول در بازار سرمایه حضور داشت، دولت میتوانست به جای کسب نقدینگی از مسیر وارد کردن آسیب به بنگاهها، از محل فروش سهام و ورود شرکتهای جدید و پروژهمحور، نقدینگی قویتر و سالمتری را تامین کند و در واقع یک بازی برد-برد را رقم بزند. اما متاسفانه به قدری درک در تیم اقتصادی دولت پائین و ضعیف است که پولها حاضر به پذیرش ریسک و سفتهبازی در هر بازاری هستند الی بازار سرمایه !
البته در بین این اعتراض به نهاد ناظر و دولت، باید طعنه و تلنگری هم به تحلیلگران بازار زد. در این 7 – 8 روز باقی مانده از اردیبهشت، سرعت انتشار گزارشهای 12 ماهه به سطوح حداکثری خواهد رسید. از طرف دیگر با خاتمه یافتن این ماه، گزارشهای ماهانه را خواهیم داشت. از آنجا که در فروردین به دلیل تعطیلات پیدرپی، فروش شرکتها چندان قوی و بااهمیت نبود، احتمالا در عملکرد اردیبهشت دو نکته خاص افزایش مقدار فروش و رشد نرخها با توجه به افزایش نرخ نیما را داشته باشیم.