۰
دوشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۱

مشروح پنجمین دادگاه پرونده موسسات مالی

پنجمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده متهمین موسسات البرز ایرانیان، ولیعصر، فردوسی و آرمان صبح امروز در شعبه چهارم دادگاه ویژه رسیدگی به جرائم اقتصادی به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی برگزار شد.
به گزارش اخباربانك به نقل از ايلنا، در ابتدای این جلسه قاضی صلواتی از نماینده دادستان خواست اگر توضیحاتی در خصوص اظهارات جلسه پیشین متهم ردیف اول دارد، در جایگاه حاضر شود.

چگونه برای مؤسسه‌ای که اهلیت ندارد مجوز صادر می‌شود
نماینده دادستان با حضور در جایگاه گفت: ایشان در جلسه گذشته توضیحاتی ارائه کرده‌اند که لازم است بنده جواب دهم. آقای آزاد عنوان کردند اموالی که به نام خود و همسرشان ثبت شده متعلق به خودشان نبوده و جزء اموال مؤسسه است. ایشان گفت مؤسسه مشکل داشته و امکان نداشت اموال را به اسم مؤسسه بزنند. سوال من این است مؤسسه‌ای که اهلیت ندارد چگونه برایش مجوز صادر می‌شود؟

آقامیری ادامه داد: شما همچنین در خصوص رابطه و زد و بند گفتید این مسئله وجود نداشته در صورتیکه آقای قریانی در اظهاراتشان گفتند مهلت ساماندهی مؤسسات مالی مربوط سال ٩٣ بوده اما نامه‌ای که شما از آن یاد می‌کنید مربوط به سال ٩٥ است. آقای آزاد، بانک مرکزی به دلایل دیگری به شما مجوز نداده است. موسسه شما از ریشه با خلاف ثبت شده در حالیکه بانک مرکزی جهت ساماندهی مؤسساتی مجوز صادر کرده که قبل‌تر نیز به عنوان مؤسسه مالی فعالیت می‌کردند. البرز ایرانیان تنها یک تعاونی روستایی بود که کار خاصی هم انجام نمی‌داد. شما تصویری را نشان داده‌اید که گویا بانک مرکزی مجوز داده است. آیا مجوز اخذ سپرده به شما داده شده یا مجوز ساماندهی؟!

پیش از ورود به مؤسسه تنها ۲ میلیارد سرمایه داشتید
وی افزود: شما همچنین بیان کردید که هزینه‌های خرید خودرو و سفر را با پول خودتان پرداخت کرده‌اید، جلسه گذشته هم به شما گفتم شما پیش از ورود به مؤسسه تنها ۲ میلیارد سرمایه داشتید در حالیکه بعد از ۴ سال این مبلغ به بیش از ۲۰ برابر افزایش پیدا کرده است. اگر این امکان را داشتید چرا سپرده‌های مردم را افزایش دادید؟ شما گفته‌اید درست است که اقدامات اقتصادی انجام نداده‌ام اما به مردم تسهیلات دادم. ما که نمی‌دانیم این تسهیلات کجاست، به چه کسی داده شده، یا تضامین درستی برای آن اخذ شده است. شما با این تسهیلات اقدام به پولشویی کرده‌اید تا منبع پولتان مشخص نشود. وقتی می‌گویید عده‌ای شاید تخلف کرده‌اند، نام‌ها را بگویید. آقای پورمحمدی یکی از متهمان است که پرونده‌اش مفتوح شده و در حال پیگیری است.

با پایان این اظهارات، نماینده دادستان از قاضی خواست خانم مهرنیا را به عنوان شاهد احضار کند.

آقا میری در توضیح گفت: خانم مهرنیا همسر حامد کرمی کارمند امیرحسین آزاد است که در درگیری که پس از تجمع در مقابل شعبه کرج مؤسسه صورت گرفت، توسط برخی از سپرده‌گذاران به قتل رسید.

مهرنیا با حضور در جایگاه در پاسخ به سوال نماینده دادستان که پرسید چند سال است که در مؤسسات متعلق به آقای آزاد کار می‌کنید، گفت: بنده ٥ سال و همسرم ٤ سال.
نماینده دادستان پرسید آقای آزاد گفته‌اند که با همسر شما رفاقت ١٥ ساله داشتند، وقتی پس از قتل همسرتان به ایشان مراجعه کردید چه پاسخی به شما دادند؟
مهرنیا در پاسخ خواست ابتدا مقدمه‌ای را بیان کند.

در جلسات به ما می‌گفتند برای جذب سرمایه از خانواده‌هایتان شروع کنید
وی گفت: ما غیر از چند سالی که کارمند مجموعه بودیم، در جلسات متعددی که برگزار می‌شد شرکت می‌کردیم در این جلسات اولویت جذب سرمایه بود، خیلی از کارمندان جوان بودند و این شغل اولین تجربه کاری‌شان بود. در جلسات به ما می‌گفتند برای جذب سرمایه از خانواده‌هایتان شروع کنید. هر دفعه هم برگه‌هایی را به ما نشان می‌دادند و می‌گفتند در حال گرفتن مجوز هستیم و مراحل پایانی را طی می‌کنیم. این روند ادامه داشت تا سال ٩٥ که در جلسه پایانی پدر ایشان (آزاد) هم حضور داشت.

گفتم چرا فحش‌هایی که امیرحسین آزاد باید بشنود ما می‌شنویم؟
مهرنیا ادامه داد: در این جلسه ابتدا پدر ایشان و سپس خودشان صحبت کرد و جمع‌بندی این بود که دست به دست هم بدهیم تا جذب سرمایه کنیم چرا که برای گرفتن مجوز نیاز به جذب سرمایه بالا داریم. همه برای این هدف تلاش کردیم. سال ٩٥ من به سرپرستی کرج منتقل شدم و حامد هم رئیس شعبه شد. زمانی که ما در سفر کیش بودیم، یکی از بچه‌های شعبه زنگ زد و گفت شعبه شلوغ شد، بعد از آن حامد با امیرحسین آزاد تماس گرفت و مکالمه آنها ٤٠ دقیقه طول کشید. پس از مکالمه وقتی از حامد پرسیدم امیرحسین چه گفت، پاسخ داد تنها می‌گفت درست می‌شود.

وی افزود: ما از سفر برگشتیم و متوجه شدیم امیرحسین آزاد دستگیر شده است، حامد خیلی ناراحت شد و از آن به بعد هیچ سپرده‌ای جذب نکردیم. در همان مقطع در سرپرستی جلسه‌ای برگزار شد به ریاست آقای حبیب نبی‌نیا که تعجب می‌کنم چرا اینجا نیستند؟ از نظر من ایشان یکی از متهمان هستند. من در آن جلسه خیلی تند صحبت کردم و گفتم چرا فحش‌هایی که امیرحسین آزاد باید بشنود ما می‌شنویم؟ چرا من باید دست و دلم در شعبه بلرزد؟ چرا که پس از آنکه مؤسسه ما به عنوان مؤسسه غیرمجاز اعلام شد، دیگر حتی نیروی انتظامی هم مداخله نمی‌کرد.

همسرم را به این دلیل که با «حضرت آزاد» مخالفت کرده بود در شعبه‌های مختلف تبعید کردند
همسر کارمند متوفی موسسه البرز ایرانیان ادامه داد: پس از این صحبت‌ها حامد هم پشت من در آمد و همین مسئله باعث شد حامد را در شعبه‌های مختلف به اصطلاح تبعید کنند، چرا که به قول آنها با «حضرت آزاد» مخالفت کرده بود. نتیجه این شد که مردم جمع شدند در سرپرستی و خواستند تکلیفشان مشخص شود. این داستان به نیمه شعبان دو سال پیش کشید، امروز سالگرد فوت همسر من است، من وکیل همسرم هستم، من شاکی اصلی این پرونده هستم، ساعت یک نیمه شب جنازه حامد را بغل گرفتم یعنی دقیقاً همان روزی که صبحش برای منزلمان مبلمان خریدیم.

آزاد گفت من رفیق ١٥ ساله حامد هستم و تو رفیق ١٥ روزه‌اش هستی
وی در این بخش از دادگاه خطاب به امیرحسین آزاد گفت: زمانی که به امیرحسین گفتم حامد کشته شده به من گفت من رفیق ١٥ ساله حامد هستم و تو رفیق ١٥ روزه‌اش هستی! حالا منِ رفیق ١٥ روزه در این ٢ سال عذاب کشیدم، توِ رفیق ١٥ ساله چرا نمُردی؟
در این بخش قاضی از مهرنیا خواست نحوه قتل همسرش را بیان کند.

معتقدم حامد را بیرون از منزل کشتند و جسد را به داخل منزل انتقال دادند
همسر کارمند متوفی موسسه البرز ایرانیان گفت: به اعتراف یک نفر، یکی از مشتریان که کفاش بود به اتفاق شاگردش در روز نیمه شعبان به درب منزل حامد مراجعه می‌کند و می‌گوید حامد ما را به خانه راه داد. در حالیکه من می‌دانم این مساله دروغ است، حامد این‌قدر احمق نبود. آنها می‌گویند وارد خانه شدیم، دست و پای حامد را از پشت بستیم و دور دهانش چسب زدیم.
مهرنیا خطاب به قاضی گفت: آقای قاضی خانه مرتب بود و هیچ اثری از درگیری وجود نداشت، من معتقدم حامد را بیرون از منزل کشته بودند و تنها جسد را به داخل منزل انتقال داده‌اند.
https://akhbarbank.com/vdcjyiem.uqea8zsffu.html
تازه ترین اخبار