اخیراً که قیمت دلار در بازار آزاد خردهفروشی ایران به حدود ۱۷ هزار تومان افزایش یافته است، گروهی از افراد دانسته و یا نادانسته اصرار دارند که بدون دقت علمی و به طور خطابهای بگویند که ارزش پول ملی کشور به این میزان تقلیل یافته است و در پی آن، نتایج مخرب خود را بگیرند. با این حال اگر کمی دقت شود و خود را از اسارت جو عوامان ای که هر روز جنگاوران جنگ روانی در داخل و خارج به آن دامن میزنند، برهانیم، به رایالعین ملاحظه میشود که حدود ۶۰ تا ۶۵ درصد نیازهای ارزی میهنمان ایران با نرخ ۴۲۰۰ تامین مالی میشود و حدود۳۰ تا ۳۵ درصد نیازهای عمده ارزی در سامانه سنا با نرخ زیر ۹ هزار تومان عرضه میشود. بر این اساس، به زعم اینجانب حدود ۵ درصد و به بیان اخیر رییسجمهور محترم ایران اسلامی، تنها حدود ۱ درصد از نیازهای ارزی کشور با نرخ حدود ۱۷ هزار تومان تامین مالی میشود.
بر اساس این توصیف نزدیک به واقعیت از ماوقع بازار ارز در ایران، مایه تعجب است که چگونه و به خاطر چه ضعفهایی جنگ روانی دشمن بعضاً موثر واقع شده و برخی از عوام بیخبر و یا خواص خائن این گونه بیان میدارند که نرخ ارز فلان و بهمان شده و تورم مثلا ۲۹۷ درصد است! و غیره.
به نظر لازم است تا همه گروههای مرجع در مقابل دروغپراکنیهای این گونه که دم خروس آن نیز کاملا روشن است، ( برای نمونه بیبیسی فارسی اخیرا در ترجمه نطق ترامپ در سازمان ملل که به جای کلمه "روزهای دیگر" از عبارت "افراد دیگر" و به جای کلمه "میلیون دلار" از عبارت "میلیارد دلار" استفاده کرد)، دست به روشنگری زد که بازار ارز در ایران فقط منحصر به دلالان حدفاصل چهار راه استانبول تا میدان فردوسی نیست.
از سوی دیگر جا دارد تا مقامات مسئول امنیت ملی کشور، آت دسته از دلواپسان قدرت طلبی را که به ای نحو کان، در صدد مخالفت با منتخب ملت ایران هستند؛ حداقل از عرصه رسانه ملی دور کرده و بیش از این دست ایشان را در پمپاژ یاس و ناامیدی بازنگذارند.
با این حال نکته اساسی و مهمی که شاید دیگر لازم باشد تا نسبت به آن با صراحت سخن گفت، این است که عمده متقاضیان ارز دلار با قیمت حدود ۱۷ هزار تومانی چه کسانی هستند؟
در پاسخ به این سئوال میتوان اشاره کرد که جدای از سفتهبازان قماربازی که با ایجاد نوسانات در این بازار مکاره، بازی برد و باخت راه انداختهاند:
- گروهی از متقاضیان به خاطر احساس ترس و اوهام ناشی از آن، پولها را به صورت دلار خانگی نگه میدارند،
- گروهی دیگر سرمایهشان را به دلار تبدیل کرده و میخواهند آن را از کشور خارج کنند،
- گروهی میخواهند آن را به مصارف لوکس و غیرضرور و مصارف تظاهری نظیر مسافرت به آنتالیا و... تخصیص دهند،
- و گروهی نیز برای انجام برخی از فعالیتهای متعارف و بعضاً ضروری به جمع متقاضیان پیوستهاند.
اگر این توصیف از واقعیت نزدیک به واقع باشد، که به نظر ما چنین است، بیتردید میتوان با کمی اغماض و در مجموع خوشحال هم بود که سرمایههای کشور ارزانفروشی نمیشود. وقتی کسانی سرمایهها و داراییهای خود را که با حمایت این ملت و از زمین این اقتصاد ملی روییده و نقش خون در رگها و عروق پیکره اقتصاد کشور را دارد، از گردونه خارج کرده و به صورت راکد کنز میکنند و یا طی یک اقدام غیرملی و وطنفروشانه از میهن خارج میکنند، چه بهتر که ریال آنها را کمتر ارزشگذاری کرد و در واقع نوعی مالیات بر خروج سرمایه از اقتصاد ملی را از ایشان اخذ کرد تا بیشتر متضرر شوند و این انگیزه شیطانی را کنار بگذارند.
با این وجود بر دولت و بانک مرکزی و خیرخواهان این ملک است تا ضمن روشن کردن اذهان مردم به حقیقت ماوقع، هرچه بیشتر و زودتر بجنبند تا ضمن مبارزه بیامان و همهجانبه با سفتهبازان و دلالان، آن دسته از افرادی را که نیازهای ضروری داشته و در بازار آزاد خردهفروشی با مشکلات ناروا مواجهاند شناسایی کرده و در سامانههای مورد نظر مورد حمایت لازم قرار دهند. الله اعلم.
* عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم